روزی که به عشقم رضایت دادی را یادت هست؟
روزی که گفتی "دوستت دارم" یادت هست؟
روزی که برای بار اول در آغوشم گرفتی یادت هست؟
اگر هست پس باز هم گوش کن...
هی فلانی...
تو تنها نقطه ضعف من بودی...منی که غرورم گوش فلک را کر کرده بود...
تو زیباترینی بودی که من میشناختم...منی که دیگران جلوی پایم گریه میکردند...
تو تنهاترین مسکن دردهای من بودی...منی که هیچوقت از تنهایی گلایه ای نمیکردم...
تو همه چیز من بودی...
هی فلانی...
همه اینها را میدانستی و رفتی؟
همه اینها را میدانستی و دست دیگری را گرفتی؟
همه اینها را میدانستی و خداحافظی کردی؟
واقعا رفتی...؟
حالا که رفتی بدان...
بعد از تو نابود شدم...
حالا که رفتی بدان...
چشم هایم نابینا شدند...
حالا که رفتی بدان...
هر ثانیه دنبال تو ام...
هر لحظه به دنبال مسکنی دیگر...
هر لحظه به دنبال شبهاتی نزدیک...
ولی انگار خدا از تو یکی ساخته بود...
حالا که نیستی جهان را نمیخواهم...هیچ چیز نمیخوام...به جز یک چیز...
خدایا...عاشقی که معشوقه اش را از دست داد را نابود کن...و معشوقه اش را به والاترین درجات عشق برسان...و عاشق را خبر کن تا بداند که آرزویش برآورده شده...همین!